دربارهی کتاب
درباره کتاب نوع بشر اثر روبر آنتلم با ترجمه ی قاسم روبين:
روبر آنتلم در نوشتن خاطرات ايام سپريکردهاش در اردوگاههاي نازي بر آن بوده تا از داوري و حتي محکوم کردنِ فردي حذر کند، قضاوت را بگذارد به عهده تاريخ.
ميشود گفت که دقيقترين رويکرد تحليلي به اين اثر (خاطرات ـ رمان) مشخصاً از جانب مُريس بلانشو صورت گرفته؛ جالب اين که در مواردي رمان درد (نوشتة مارگرت دوراس، همسر آنتلم) را آن روي سکه? نوع بشر دانسته است: دو قوس مکملِ يک دايره، يکي اين سو و ديگري در آن سوي سيم خاردار.
چکيدهاي که در پي ميآيد موخرهاي است که بلانشو براي نوع بشر نوشته است:
وقتي انسان از سر نياز مجبور شود که به حضيض آزمندي تن در دهد، وقتي از سرِ اجبار «زبالهخوار» شود، ديگر ميشود فهميد که چرا شده است موجودي محدود به خود، و با انکارِ آناني که انکارش ميکنند تنها نيازش اين ميشود که رابطه بشري را برساند به بدويترين شکل آن، البته نياز به هرحال متغير است و، به معني دقيق کلمه، به نحوي بنيادي تبديل ميشود به نيازي بيزايند، ناکام مانده، بي درونمايه و به عبارتي رابطهاي عريان با زندگي عريان. ناني که از گلو پايين ميرود صرفاً پاسخي است بيواسطه به ضرورتِ نياز، و نياز هم فينفسه و بيواسطه نياز به بقاست. لويناس در برخي از تحليلهايش نشان داده است که نياز همواره لذتِ توأمان است. در مواجهه با تجربه آنتلم ــ تجربه آدمي که رسيده بود به حضيض و به آخرين نقطه نقصانپذيري ــ با مقولهاي روبهرو ميشوم که دربرگيرنده نيازي است بنيادين که مرا نه به خويشتنم سوق ميدهد و نه به رضايت از خويش، بلکه هدايتم ميکند به وجود ناب و بيغش بشري، به وجودي زيسته در بينيازي. اين قضيه بيشک ربط پيدا ميکند به نوعي خودخواهيِ بدون خود، به حيطهاي که فردِ مصرّ به بقا و نيز محکوم به بقا، به شيوه اي متوسل ميشود که بايد اسمش را گذاشت رذالتِ زيستن، و اصرار به دوامِ زيستن. اين وابستگي محمل نيازي است که هيچ سنخيّتي با نيازِ خود شخص ندارد، نيازي است تهي و خنثي، و به صورت بالقوه در همگان هست. حرف آنتلم بيش و کم اين است که «زيستن، بر اين اساس، به تمامي مقدس است.»
مُريس بلانشو (از تجربة محدود)
این اثر توسط انتشارات مركز منتشر شده است و می توانید اين كتاب و ساير كتابهاي زندگينامه و خاطرات را از طریق خرید آنلاین از سایت فروش اینترنتی انتشارات آگاه سفارش دهید.