دربارهی کتاب
درست در آستانه قرن بيستم نيچه با لحني سرشار از يقيني شورانگيز مرگ خدا را اعلام کرد. اما امروز روشن است که مدرنيته لزوماً منجر به زوال دين نميشود. چيزي که مدرنيته به آن ميانجامد «تکثر» است.
تکثر موقعيتي است که در آن گروههاي مختلف در کنش متقابل با هم در جامعه زندگي ميکنند. اما اين وضعيت خالي از تنش نيست. چطور ميتوانيم مسائل اخلاقي مانند سقط جنين، مجازات اعدام يا حقوق اقليتها را مديريت کنيم وقتي که گروههاي مختلف جامعه درباره آنها نظرها و مواضعي کاملا متضاد دارند و هر کدام بر مواضع خودشان پافشاري ميکنند؟
از نظر پيتر برگر، جامعهشناس برجسته و همکار جامعه شناس و فيلسوفش آنتون زايدرولد پاسخ اين پرسش و راه حل اين چالشها «ترديد» است. نه ترديد فلجکننده نسبيگرايي که در آن فرد زير فشار کثرت گيجکننده گزينههاي مختلف قادر نيست هيچ تصميمي بگيرد، بلکه ترديدي معقول که به ما اجازه ميدهد با باورهاي اخلاقي محکم پيش برويم بيآنکه تبديل به فردي متعصب شويم که هر کسي را که مخالف عقايدش باشد دشمن ميداند. چطور ما چه در مقام فرد و چه جامعه ميتوانيم اين نقطه تعادل سهل و ممتنع را بيابيم؟
برگر و زايدرولد در کتاب «اعتقاد بدون تعصب» (که نام اصلي آن «در ستايش ترديد» است) نشان ميدهند که چطور تکثر ميتواند به نسبيگرايي يا بنيادگرايي بينجامد که به نوعي دو روي يک سکه اند. بنيادگرايي يک اجماع عام را درباره باورها و اهداف مطلوب بر جامعه تحميل ميکند بيآنکه جايي براي نظرات متفاوت باقي بگذارد و نسبيگرايي هم اساساً رسيدن به ارزشهاي اجتماعي مشترک را غيرممکن ميکند.
نويسندگان کتاب مدعياند که ميتوان موضعي ميانه بين نسبيگرايي و بنيادگرايي اتخاذ کرد. نه فقط در حوزه دين و اخلاق بلکه در حوزه سياست.
کتاب «اعتقاد بدون تعصب» براي هر کسي که به موضوع ترديد و مسائل سياسي، فرهنگي و ديني ناشي از آن ميانديشد کتابي مفيد و خواندني است.