دربارهی کتاب
به اعتقاد بسياري از منتقدين، رمان ازبه يکي از متفاوتترين رمانهاي دفاع مقدس است. هم به لحاظ فرم و هم از حيث نوع نگاه. رمان ازبه فقط نامه است، نامههايي که ميان قهرمانهاي داستان رد و بدل شده و راوي قصه خلبان جانبازي است که به رغم نداشتن دو پا و ويلچرنشيني، درخواست پرواز دارد، درجايي و درحالي که يک دندان پر کرده هم، مانع پرواز است. داستان اينچنين آغاز ميشود و با نامههاي همسر اين خلبان و دوستان خلبانش و همسرانشان ادامه پيدا ميکند. در اين بين نامهاي ديگر هم وارد ميشود؛ نامه دختري که در دوران جنگ – به خواست معلمشان – براي رزمندگان جنگ نوشته شده و اکنون دست خلبان جانباز است. کمکم گرههاي داستان شکل ميگيرد، ميبينيم که خانواده اين دختر در بمباران شهيد شدهاند و خلبان پس از سالها قصد کمک به او دارد، در حاليکه خودش بسيار محتاج کمک است و… اميرخاني براي روايتش فرم سختي را انتخاب کرده است و البته از پسش هم خوب برآمده. او در اين فرم توصيف را که از اساسيترين پايههاي رمان است از دست داده و مجبور است هرچه ميخواهد بگويد لابهلاي قالب نامهها بگنجاند. عنوان همه نامهها يک «از» و «به» داريم که تکليف مخاطب را با نامه ادامهاش روشن ميکند و داستان پيش ميرود. از ديگر ويژگيهاي اثر، نوع نگاه اميرخاني به جنگ و بازماندگانش است. سختيهاي خلبان براي زندگي روزمره، مشکلات همسر خلبان با تلاطمهاي روحي خلبان، زندگي دختر که خانوادهاش را در بمباران از دست داده است و ديگر خلبانان جنگ که امروز بايد به قول نويسنده مسافرکشي کنند – البته هوايي – و… ترکيبي است از آنچه تصوير ازبه را ميسازد. اميرخاني به دنبال واقعيت زندگي آدمهاي قصه است، نه تصويري آرماني و ناملموس. جنگ سختيها و تلخيهايي دارد که ميان جامعه هنوز چشيدني و ديدني است، و اين نقطه برتري رمان است، واقعنگري در حوزه دفاع مقدس. نتيجه فرم متفاوت و نگاه دقيق نويسنده کتاب ازبه را خواندني کرده است.