دربارهی کتاب
«روزنامهفروش» داستان پسر يازده سالهاي است که در پرتابِ توپ، هيچ يک از همسن و سالهايش به گرد پايش نميرسند، اما در به زبان آوردن کلمات چنان ناتوان است که حتي اسمش را هم نميتواند بدون لکنت بگويد! از اين رو، زماني که مسوليت روزنامهفروشيِ دوستش را براي يک ماه به عهده گرفت، خودش بهتر از هرکسي ميدانست که در ارتباط با مشتريها به دردسر ميافتد. ولي در خواب هم نميديد که همان تجربهي پر دردسر، زندگياش را آنقدر دگرگون ميکند.
ماجراهاي رمان «روزنامهفروش» در سال 1959 رخ داده است؛ يعني زماني که شيوههاي نوين گفتار درماني هنوز در ابتداي راهشان بودهاند. در پنجاه سال اخير گامهاي بلندي در اين راه برداشته شده است. هر چند هنوز کارهاي بسيار بايد انجام شود و به سوالهاي بيشماري بايد پاسخ داده شود.
رمان «روزنامهفروش» سرگذشت واقعي نويسندهي کتاب است. اما او تا آخرين صفحات کتاب، اين راز را بر ملا نميکند! گو اين که حتي در اولين صفحهي کتابش هم از اين راز پرده برميداشت، به اندازهي سر سوزني از جذابيت و شيريني داستان کم نميشد!
پشت جلد بسياري از رمانهاي برتر مينويسند: «فراموشنشدني» و رمان «روزنامهفروش» از آن دست رمانهاييست که محال است دست کم قهرمان لکنتياش، هرگز... هرگز... از ياد خوانندهي کتاب برود!
«وينس واتر» متولد ممفيس آمريکا پس از چهل سال روزنامهنگاري بازنشست شده است و اکنون با همسرش در مزرعهي کوچکي در لويزويل زندگي ميکند.
رمان «روزنامهفروش» اولين داستان اوست که بيش از 10 جايزه نصيبش کرده است. از جمله:
مدال نيوبري 2014
جايزهي انجمن کتابداران آمريکا
جايزهي مرکز کتاب کودک ويسکانسين
جايزهي بنياد لکنت زبان آمريکا