درباره‌ی کتاب
رهبران بزرگ، همواره رويدادهاي دگرگون کننده اي را در تاريخ بشر رقم زده اند. رهبران توانايي ترسيم چشم اندازي روشن، طراحي راهبردي براي دستيابي به آن، اشتياقي براي رسيدن به هدف و انگيزش‌دهي به پيروان خود را دارند.
رهبري، تمام جنبه هاي اقتصادي، اجتماعي و فردي را در بر مي گيرد. در اين ميان آشنايي با ويژگي هاي کليدي رهبران مي تواند مسير پيش رو براي تقويت مهارت ها و خصوصيات لازم براي تبديل شدن به رهبري موثرتر را هموارتر سازد.
تريسي مي نويسد: دراين کتاب مي‌خواهيم در مورد رهبري و آن دسته از افراد که سبب تغيير و شکل-گيري پديده هاي نو مي شوند صحبت کنيم.
در جامعه ما نياز به رهبري کاملاً مشهود است. در خانواده ها، بنگاه هاي اقتصادي، انجمن هاي خصوصي و عمومي و نيز حکومت ها نياز به رهبري داريم. نياز ما به رهبري بيش از گذشته است. همچنين براي حرکت به سوي آينده به طور ويژه اي نيازمند رهبري هستيم. نياز به افرادي داريم که آينده نگري و شهامت لازم داشته باشند و بتوانند حوزه هاي جديدي را شناسايي و فرصت هاي ارزشمندي ايجاد کنند.
در مجموع به دو نوع از رهبري نياز داريم: نخستين نوع رهبري را که مهم ترين و بنيادي ترين نوع آن است رهبري تعامل گرا مي نامند. رهبر تعامل گرا فردي است که در کنار ديگران و از طريق آنها امور مختلف را به انجام مي رساند.
دومين نوع رهبري را رهبري تحول گرا مي خوانند. اين نوع از رهبران بستر و زمينه تحولات را آماده مي کنند. اين دسته از رهبران، چشم اندازي براي آينده دارند و انگيزه، اشتياق و توان دوچنداني در افراد ايجاد مي کنند تا خود اين افراد بتوانند در سطحي بسيار فراتر از عملکرد معمول شان عمل کنند.
امروزه، نياز به رهبري در سازمان هاي مختلف، به ويژه بنگاه هاي اقتصادي بسيار شديدتر است، زيرا افراد شاغل در آنها بسيار سخت گيرتر، پر توقع تر، موشکاف تر و خودخواه تر از هر دوره اي در گذشته هستند.
در دنياي امروز، ديگر نمي توان کاري را به فردي سپرد و به او دستوراتي براي انجام آن داد. امروزه، کارکنان مي خواهند در روند امور مشارکت داشته باشند. آنها مي خواهند در مورد شغل خود با مديران گفتگو کرده و در مورد عملکرد خود به طور مرتب بازخورد دريافت کنند. آنها مي خواهند بدانند انجام هر کار چه سودي براي آنها دارد. امروزه، وقتي افراد در جستجوي شغل به جايي مي روند، اين پرسش مهم را در ذهن دارند که «چرا بايد اينجا کار کنم؟»
يکي از اصلي ترين دلايلي که افراد براي کار به شرکت هاي خاصي مي روند، به علت نوع رهبري موجود در آن است. دو تعريف بسيار زيبا در مورد رهبري –به ويژه در بنگاه هاي اقتصادي- وجود دارد که علاقه زيادي به آنها دارم. نخستين تعريف اين است:
رهبري عبارت است از توانايي دستيابي به عملکردي فراتر از معمول از طريق به‌کارگيري افرادي معمولي.
تعريف دوم هم اين است:
رهبري، يعني توانايي جذب دسته اي از پيروان.
امروزه، رهبري به اتکاي موقعيت سازماني، ثروت يا قدرت کوتاه مدت است و دوام چنداني ندارد. در عوض، تنها يک نوع از رهبري بادوام وجود دارد. در اين نوع رهبري،افراد خودشان تصميم مي گيرند دستورات، راهنمايي ها و چشم انداز فردي ديگر را بپذيرند. به کلامي ديگر، همين داوطلبانه بودن پيروي را بايد بهترين و مهم ترين ويژگي رهبران امروز دانست.
اين کتاب چهارمين جلد از مجموعه‌اي چندين جلدي است که برايان تريسي نوشته است. برايان تريسي در اين سلسله کتاب ها، تجربه‌ها و دانش حاصل از چند دهه کار و مطالعه خود را که در گذشته در قالب چندين کتاب به صورت پراکنده بيان کرده بود، اين بار به شکلي متمرکز و البته کاربردي عرضه مي‌کند.
