مؤسسه‌ی‌انتشارات‌آگاه

این کتاب از زبان پسربچه‌ای روایت می‌شود که مادر او مبتلا به اختلال‌های روانی است.
پسربچه که نام او در طول داستان برده نمی‌شود، ارتباط خود را با مادر و مشکلاتی که به دلیل اختلال‌های وی وجود دارد با نگاه کودکانه‌ی خود توضیح می‌دهد.
پدر وی به دلیل آنکه کودک و مادرش در آرامش باشند و این اختلال مشکلی در روابطشان ایجاد نکند، تلاش می‌کند زندگی‌ای آمیخته به بازی را برای آن‌ها رقم بزند.
در طول داستان، بخش‌هایی از زبان پدر روایت می‌شود که مربوط به آشنایی و تفاوت زندگی وی با همسرش در مقایسه با دیگر زوج‌ها است...